بیکار نوشت

ساخت وبلاگ
برای نبودن "تو" چه شبها که به صرف گریه خوابیدم..انتهای انتقام من از روزگارم، اشکهامه... "تو" مردی هستی به انضمام تمام دوست داشتنهایش که نصیبم نشد"تو" محبتی هستی که در خانه مان نبود.. رفیقی صمیمی به قدمت کودکی هایم که یادی از من نکرد.. مهری در دل آنهایی که مهرلشان به دلم بود ،و نبود.. "تو" تمام کافه های نرفته ای..تمام سفرها...تمام یتیمی ها...تمام محرومیت هایم... "تو" شیرینی زندگی، به آغوش کشیدن ها، بارور از عشق شدن ها و پیر از خوشی شدن هایی.. بجای "تو" تا دلت بخواهد تجربه داشته ام... تجربه تنهایی تنهایی تنهایی... تنهایی قدم زدن زیر باران..تنهایی سینما رفتن..کم آوردن...و داشتن مهر مرگ به سینه..م بیکار نوشت...ادامه مطلب
ما را در سایت بیکار نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7bikarnevesht8 بازدید : 24 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 17:30

کاش تویی وجود داشت و عشقی که هیچگاه از وجودش پشیمان نمیشدم،که آن را با مرور زمان اشتباه خطاب نمیکردم و سن و شرایط را بهانه نمیاوردم،کاش تویی بود که پر رنگ ترین نقطه زندگانی ام میشد؛آنگاه تمام زوجهای دست در دست جهان در نگاه حسرت بارم انحلال میافت و در ذهنم محو میگشت،چرا که چون تویی چشم و ذهنم را تسخیر کرده بود.تویی بود و فرداها رنگی و واقعی و مشخص.تویی مرئی، لمس شدنی و زنده.نه خیالی و انتزاعی.کاش تویی بود تا بیگانگی ام با واژه عشق مرتفع میشد. تویی بود تا صبر، درد، تحمل، انتظار، باران، امید، بهار و تمام جهان معنی داشت.. برچسب‌ها: عشق, حسرت, زوج بیکار نوشت...ادامه مطلب
ما را در سایت بیکار نوشت دنبال می کنید

برچسب : عشق, نویسنده : 7bikarnevesht8 بازدید : 11 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 17:30

دلم میخواهد مثل 17 سالگیم شود.میخواهد مرا در خیالات غرق کند.غرق توهم دوست داشته شدن تا ناگاه به خود آیم و بینم از تکرر این خیال من دوستش دارم و او دوستم ندارد...و به جایی رسد که فکرش از ذهنم جدایی نا پذیر و چشمانم دیوانه شوند و او را هر جا ببینند میان خیابان یا هر نقطه از مختصات دانشگاه درب ولیعصر را که نگو تا شعاع چند ده متری اش فکر هر چه غیر او حرام است گویا..من این دل را و ذهن را و این حالات را میشناسم میتوانم پیش بینی کنم..و میتوانم دوباره از لانه ای تکراری گزیده شوم. باز مزه دلتنگی ابدی و شوری چتد ساعته برای ثانیه ای دیدار...را بچشم.تمام رمان های عاشقانه و فیلمهای درامی را که خوانده و دید بیکار نوشت...ادامه مطلب
ما را در سایت بیکار نوشت دنبال می کنید

برچسب : هفده,سالگی, نویسنده : 7bikarnevesht8 بازدید : 13 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 17:30

بعد از یه خواستن و نشدن بزرگ، ناخودآگاهم یاد میگیره که نخواد و آرزو نکنه..و بسپاره به همون "قضا و قدر"ی که "نشدن" رو رقم زد..وقتی تمام خوش بینی ها و امیدها با تصمیم "قضا و قدر" نابود شد.."من" تسلیم شد..و پذیرفت جمله مادر رو..."هرچه دلم خواست نشد، هرچه خدا خواست شد" بعد از پذیرفتن دیگه حتی جای شکایت باقی نیست...فقط ..خیلی وقته که دیگه آرزو نمیکنم. وقتی مینویسن "خدا 'نه' نمیگه، یا بله میگه یا میگه بعدا یا پیشنهاد بهتری داره" من لایکش نمیکنم. چون به نظرم خدا 'نه' هم میگه و 'بله' شو میزاره واسه مخلوقی که بنده تر بود و دوست داشتنی تر..یکی مثل زینب .. به نظرت چرا خدا نمیگه زینب هیچوقت شرایط "من" رو بیکار نوشت...ادامه مطلب
ما را در سایت بیکار نوشت دنبال می کنید

برچسب : قضا,قدر, نویسنده : 7bikarnevesht8 بازدید : 12 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 17:30

چند روز دیگر تولد 22 سالگی من است.اما چون گذشته ها میلی برای تولد گرفتن و شوقی برای جمع کردن دوستانم ندارم که در این لحظه به واقع فکر میکنم من دوستی ندارم..افرادی در بازه های زمانی مختلفی با من بوده اند و نبوده اند.. صرفا به اقتضای شرایط ..خودمان را سرگرم کرده ایم تا یک چیزهایی یادمان برود.چقدر دلم یک دوست واقعی میخواهد.چقدر دلم دوست داشتن و دوست داشته شدن می خواهد.به قول مرجان الان هورمونهای من در حالت طبیعی خود هستند و این امیال طبیعی ست.در دلم خواستنی عجیب است که حوصله انجام هر کاری را از من باز میستاند. دچار نوعی اسیری شده ام اسیر دنیا ..به گونه ای اصلا مخیله ام نمیتواند حالاتی جز این را متصور شود.به نظرم میاید همه ادمها دارند شبیه هم زندگی می کنند.از چیزهای یکسانی گریزانند و میل به ..همه خسته از کارو مایل به خلسه و خوابی تمام نشدنی، مایل به ایجاد تحول و میل به مفید بودن که همه جمع متناقضاتی ست غریب. و اما 22 سالگی که خود را چه عدد تمام و کمالی در چشم من مینمایاند. وچقدر دورم ازین تمامیت و بسیار با این عدد احساس غریبگی می کنم. عدد بزرگی ست.بر من چه گذشته است؟ از کجا آمدم و چه کرده بیکار نوشت...ادامه مطلب
ما را در سایت بیکار نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7bikarnevesht8 بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 3 آذر 1395 ساعت: 0:01

نرگس چشمانت که مرا نظاره نکند، گویی جهان نظاره ام نکرده است.

سرو زندگیم..بنگر به این اسیر و پای بند فتاده بر چمن...

بنگر ای آفتاب بلند..

تو هر چه که باشی زاییده تخیل نیستی..بتی از تمام خوبیها نیستی...

شاید معلول تمام "نبودن ها" باشی..شاید حاصل 22 سالگی باشی...شاید سرانجام افسار گسیختگی نفس من باشی...

هر چه که باشی مهم این است که نمی توان بودنت را انکار کرد.

بیکار نوشت...
ما را در سایت بیکار نوشت دنبال می کنید

برچسب : انتظار,انتظارك صعب,انتظارك صعب كلمات,انتظار الفرج,انتظار الحبيب,انتظار شعر,انتظارا انتظرت الرب,انتظارا انتظرت الاله,انتظار خبری نیست مرا,انتظار به انگلیسی, نویسنده : 7bikarnevesht8 بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 18:16

نقاشی کشیدم و گذاشتم توی استوری اینستاگرام! درونم دوست داره که فکر کنه این عاشقانه ترین استوریه! اما نیست... این روزها من بر اساس غریزه زندگی می کنم.. حقیقت اینه که نمی تونم بعد حیوانی خودم رو انکار کنم...و چیزهایی که واسم لذت بخشه رو تخیل نکنم... شاید ساده تسلیم شدم.. نمیدونم ..هر چی که هست روزهای مبارزه سالهاست که تموم شده...من یه بازنده در برابر نفس خویشتنم... با اینکه کاملا واقفم به خواستنی که هوسه.. اما بهش فکر میکنم..  و به خودم حق میدم.. و طبیعتم رو می پذیرم و باهاش مدارا می کنم... عذاب وجدان این دوست داشتن خارج از قاعده(البته برای من نه عرف جامعه) و بی اصول رو ندارم...با علم بر نقایص چشمامو میبندم...در من فقط خواستنی شعله وره که هیچ چیز نمیفهمه...و این خود غریزه است.. هر چی زمان بیشتر میگذره من به افعال غیر عقلانی نزدیکتر میشم...باید خوشحال باشم که از نظر فیزیکی سالمم؟ یا ناراحت که ضعیف النفس ام و مقاومت نمیکنم... فقط دوست دارم مدام این اهنگو گوش کنم....ساغرم شکسته ساقی نبرده لب بر جامی..میکشم ز روی حسرت بار مستی و بدنامی ها... بیکار نوشت...ادامه مطلب
ما را در سایت بیکار نوشت دنبال می کنید

برچسب : غریزه اصلی,غریزه,غریزه اصلی 2,غریزه اصلی(basic instinct),غریزه اصلی دانلود فیلم,غریزه اصلی 1,غریزه مرگ,غریزه به انگلیسی,غریزه اصلی ۲, نویسنده : 7bikarnevesht8 بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 18:16

با دیدن عنوان وبلاگم ممکن است فکر کنید که نوجوانی بیکار جایی را برای بیرون ریختن چرندیات ذهنش نیافته است و به این فضا پناه آورده..اما باید عرض کنم که اینجانب نه بیکار است نه نوجوان.. اینجا از درونیاتم و تفکراتم خواهم نوشت بی آنکه ترس از قضاوت غیر را داشته باشم.چون کسی مرا نمیشناسد و چقدر این موضوع آرامش بخش است..از روزهای نوجوانی نوشتن مرحمی برای دل و ذهن نا آرامم بوده است اما وقتی فهمیدم که افرادی دفتر خاطراتم را میخوانند..انگار که بالهای پرنده ی ذهن و خیال من چیده شده باشد.دیگر نتوانستم بنویسم. امروز از دوباره آغاز میکنم.. بیکار نوشت...ادامه مطلب
ما را در سایت بیکار نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7bikarnevesht8 بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 7:20

به تو فکر میکنم. غمگینم و خیال تو شاید حال مرا خوب کند.تویی که اینروزها با امید و انرژی برای دوستانم از آمدنش میگویم. من هنوز به بودنت و پیدا شدنت امیدوارم.تو..همانی که درست شبیه خواسته های من است.با همان قامت با همان ایدئولوژی ...میایی...با خرمن موهای دلربا، با دستهایی مهربان میایی و دستانم را میگیری..آن روز قلب من آرام خواهد گرفت و دیگر از ستمهای این روزگار مغموم نخواهد بود.تو که باشی تحمل کردن خیلی راحت تر است.خسته شده ام، شاید واقعا من مثل کارولاین قصه موجودی سست عنصر و بیهوده باشم که فقط در بروز احساساتش قوت دارد، موجودی دوست نداشتنی! اما از تمام دنیا بیکار نوشت...ادامه مطلب
ما را در سایت بیکار نوشت دنبال می کنید

برچسب : امید,امید دانا,امید علومی,امید کوکبی,امید جهان,امید حاجیلی,امید زندگانی,امید معماریان,امید ابراهیمی, نویسنده : 7bikarnevesht8 بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 7:20

این روزها دیدن فیلم ومپایر دایریز برایم شبیه داروی فراموشی شده است.که بخورم مست شوم از ترس و به باد فراموشی بسپارم این خیل افکار نابسامان را..لیست کارهایی که باید انجام شوند و سرعت حلزونی پیشروی پایان نامه ام هر لحظه در سرم دوران میکند.. و من بی رمقم .. یک جور افسردگی که دلم میخواهد فقط خود را لای پتو پیچیده و بخواب روم. چرا نمیتوانم به خود حق دهم و بگویم ارام باش خوش باش راحت استراحت کن.. بازیگری میگفت من در شبانه روز فقط 4 ساعت میخوابم چون فکر میکنم پس از مرگ فرصت برای خوابیدن به اندازه کافی هست و بر عکس وی من فکر میکنم پس از مرگ بیداری کامل است و خبری از خ بیکار نوشت...ادامه مطلب
ما را در سایت بیکار نوشت دنبال می کنید

برچسب : تشویش اذهان عمومی,تشویش چیست,تشویش,تشویش سامان جلیلی,تشویش اذهان عمومی به انگلیسی,تشویش اذهان عمومی چیست,تشویش مکن,تشویش هزار آیا,تشویش, آخر شد,تشویش اذهان, نویسنده : 7bikarnevesht8 بازدید : 6 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 7:20